کارما دستهای از فعالیتهائی است که در طول زندگی انسان شکل میگیرد. به عبارت دیگر ”کارما“ بازتاب فعالیتهای زندگی ماست.کارما بازتاب نه به معنای سرنوشت ”که امری خارج از کنترل ماست“ بلکه در مفهوم لفظی به معنای عمل است. به این معنا که همه وارث اعمال خود هستند، اعمال انسانها پناهگاه آنهاست، هرچقدر اعمال بد یا خوب باشد زندگی نیز براساس آن رقم خواهد خورد.
۱) کارمای گذشته، سانچیتا Sanchitha
۲) کارمایی که از ابتدای تولد تاکنون کسب کردهایم.
۳) کارمایی که اکنون انجام میدهیم و با قدرت ارادهمان تغییر میکند.
کارمای گذشته غیر قابل تغییر است. مانند تپانچهای که شلیک شده است. سرنوشت را نمیتوان تغییر داد یا فسخ کرد بلکه باید با آن مواجه شد و آن را پذیرفت. اگر بتوانیم سرنوشت خود را با شادی پذیرفته و با آن روبرو شویم، غمگین نخواهیم شد و سلامت خود را به خطر نخواهیم انداخت تنها انسان ناآگاه است که از سرنوشت گله و شکایت میکند و آن را نمیپذیرد.
کارمای نوع دوم که از بدو تولد تاکنون به وجود آمده و در ناخودآگاه ما قرار گرفته همانند بذرهای بالقوهای هستند که با داشتن یک زندگی ساده و منظم رو به بهبود و سلامت میروند. بهکارگیری امور معنوی و فعالیتهای روحانی، کار ما را با آهنگ هستی هماهنگ کرده و مؤثرترین روش هماهنگی با جهان هستی و یا به عبارتی خلاصی از کارماهای گذشته با انجام ”کارما یوگا“ است.
کارما یوگا:
انجام عمل خیر بدون توقع و انگیزه خودخواهانه است. ”کارما یوگا“ نوعی پاکسازی است که فرد را تصفیه میکند. این کار در ابتدا ممکن است باعث ناراحتی، درد و رنج شود اما در نهایت منجر به تزکیه میشود. ”کارما“ ریشه در آگاهی بشر دارد. آگاهی بشر همچون اقیانوسی است که قطرههای بیشمار کارما در آن قرار دارد. بنابراین پایان دادن به آنها کاری بس دشوار است.
بهترین عمل برای رهائی از ”کارما“های ایجاد شده ”کارما“های مثبت و یا ”کارما یوگا“ست. ”بهاگاوادگیتا“ Bhagavad Gita به نکته مهمی اشاره کرده است: ”در کارمایوگا، هدف تنها کار کردن است نه محاسبهٔ نتایج. هدف گرائی در کارما یوگا راهی ندارد.
هدف کارمایوگا:
تزکیه ذهن است و جلوگیری از سرگردانی و آوارگی ذهن. اگر ذهن بهطور مناسبی در طول کارمایوگا مشغور شود، در یک دورهٔ زمانی پاک و شفاف میگردد“. هرچه که در زندگی با آن روبرو میشویم نتیجهٔ اعمال ماست.
میتوان با تسلط داشتن بر اعمال، سرنوشت خود را طوری رقم بزنیم که باعث رنج بیشترمان نشود، هر کدام از ما میتوانیم با اعمالی که انجام میدهیم، به رنج خود خاتمه دهیم. بودا میگوید: شما ارباب خودتان هستید، آیندهتان را خودتان میسازید.
اعمالی که ما انجام میدهیم بر سه گونهاند:
جسمی، زبانی، ذهنی
طبیعتاً ما بیشترین اهمیت را به اعمال جسمی میدهیم چرا که ظاهر مشخصی دارد. مثلاً کتک زدن بسیار ناپسند تر از دشنام دادن است و هر دوی آنها بسیار شدیدتر و قابل سرزنشتر است نسبت به سوء نیتی که اظهار نشده باشد.
بر طبق قانون ”دارما“ Dharma یا قانون طبیعت، عمل ذهنی از هر دوی آنها مهمتر است. بهعنوان مثال اگر تلاش جراحی که باعث شود یک بیمار جانش را از دست بدهد با تلاش یک قاتل برای کشتن یک انسان مقایسه کنیم هر دو، انسانی را کشته و از بین بردهاند.
از لحاظ جسمانی هر دو مرگ محسوب میشود اما از لحاظ ذهنی ایندو عمل بسیار متفاوتند. در مورد اعمال زبانی هم ”نیت“ مهمترین نقش را داراست، تفاوت کسی که به دوستش دشنام داده و او را احمق خطاب کرده با کسی که فرزندش را میبیند که در گل و لای مشغول بازی کردن است و او را احمق خطاب میکند، لحن تحقیرآمیز اول با لحن دلسوزانه دوم بسیار متفاوت است. ”نیت“ به کار رفته در سخن ماست که نتیجه را معلوم میکند.
پس کلام، اعمال و رفتار ماست که مورد قضاوت قرار میگیرند نه ظاهر آنها. عمل ذهنی کارمای واقعی محسوب میشود و این علتی است که نتیجهاش در آینده معلوم میشود.
بودا میگوید:
ذهن بر همه چیزها تقدم دارد، و بر همه چیز سایه میاندازد. اگر با ذهنی ناپاک سخن بگوئید یا عمل کنید، رنج به دنبال خواهد داشت و اگر برعکس با ذهنی پاک سخن بگوئید شادمانی بهدنبال خواهد داشت که هم چون سایهای هرگز از شما جدا نمیشود.
حال باید پرسید کدام یک از اعمال ذهنی سرنوشت ما را معین میکند؟ در ابتدا باید به این نکته اشاره کنیم که ذهن چیست؟ ذهن عبارت است از : ”آگاهی، ادراک، احساس و واکنش“. اما کدامیک از اینها باعث رنج میشوند؟
میتوان گفت سه عامل اول در اصل غیر فعالند:
”آگاهی“ فقط اطلاعات خام را دریافت و تجربه میکند.
”ادراک“ اطلاعات را طبقهبندی میکند.
”احساس“، مقایسه مراحل قبلی با مراحل جدید را بهعهده دارد.
این سه مورد فقط اطلاعات وارده را گرفته و هضم میکنند اما زمانیکه ذهن شروع به واکنش میکند، آنگاه جنبه انفعالی قضیه وارد عمل میشود. این واکنش زنجیرهای از فعالیتهای جدید را به جریان میاندازد. حلقه اولیهٔ زنجیر این فعالیتها، همان واکنش اولیه یا ”نیت ذهنی“ ماست.
باز هم بودا در این باره میگوید: رنج به هر نوعی که نمایان شود، علتی را بهدنبال دارد، اگر همه علل از بین بروند، پس دیگر رنجی نخواهد بود“. بدین ترتیب کارمای حقیقی یا علت واقعی رنج، واکنش اولیه ذهنی ماست.
”بودا“ واکنشها یا اعمال را به سه گونه تقسیم میکند:
۱) بعضی واکنشها شبیه خطوطی هستند که بر آب رسم میکنیم.
۲) بعضی واکنشها شبیه خطوطی هستند که بر شن رسم میکنیم.
۳) بعضی واکنشها شبیه خطوطی هستند که با قلم و چکش بر سنگ حک میکنیم.
ذهنمان هر روز مشغول انجام واکنشهاست، اگر در پایان هر روز به واکنشها یا ”اعمالمان“ فکر کنیم، فکر آنهائی را به نظر میآوریم که تأثیری عمیق در آن روز داشتهاند و اگر در پایان ماه سعی کنیم تمامی اعمالمان را به یاد آوریم، تنها یک یا دو واکنش که تأثیر بسیار عمیقی داشتهاند، به یاد آورده میشوند و همینطور در پایان سال، بدیت ترتیب میبینیم این واکنشها بسیار خطرناکند و رنج عظیمی را بدنبال دارند. اولین قدم برای بیرون آمدن و خارج شدن از رنج، پذیرش صرف آن است، نه بهعنوان یک مفهوم فلسفی یا یک اعتقاد، بلکه بهعنوان یک واقعیت.
با پذیرش و درک اینکه رنج چیست و چرا رنج میبریم، میتوانیم به جای اینکه رنجها بر ما مسلط شوند، کنترلشان کنیم و راهی را پیدا کنیم که به خروج از رنج بیانجامد.
در واقع ما به قدری گرفتار رنجهایمان هستیم که رها شدن از آن غیر طبیعی و غیر محتمل بهنظر میرسد اما وقتی شادی واقعی ذهن را تجربه کنیم، لذت واقعی را بدست خواهیم آورد. گاهی رنج به افراد کمک میکند که به رشد شخصیت برسند، اما به شرط آنکه بیاموزند بهطور عینی رنج را مشاهده کنند نه اینکه به رنج خود بچسبند این حالت مانند کسی که خشمگین است و سعی میکند برای این که خشم خود را مشاهده کند آن را سرکوب کند، یا به عبارت دیگر با مشاهدهٔ خشم در مییابیم که خشم خود به خود از بین میرود.
آنچه مهم است:
این است که علت هرچه باشد، معلوش نیز همانگونه خواهد بود. باید دانست که طبیعت نه مهربان است و نه ستمکار. طبیعت براساس قوانینی ثابت کار میکند. طبیعت فقط کمک میکند تا خصوصیت دانه آشکار شود. دانهای که خود کاشتهایم، مثل دانهٔ نیشکر یا نیم دانهٔ neem که درختی گرمسیری و بسیار تلخ است.
مشکل ما این است که به زمان کاشت دانه و به نوع آن بیتوجهیم. دائماً دانهٔ درخت ”نیم“ میکاریم و زمانی که وقت برداشت رسید، مشغونل گریه و دعا و توبه میشویم تا شاید میوهٔ شیرین برداشت کنیم. اما این کارها هیچ ثمری ندارد.
بدین ترتیب دیگر میتوان گفت: ”کارمایوگا“ مبنائی از زندگی معنوی است، بهاکتی Bhakti یوگا و ظاهر و نمای ساختمان و ”راجا یوگا“ Raja yoga تزئینات داخلی آن است. تا بنائی محکم نداشته باشیم، نمیتوانیم صاحب خانهای زیبا و شایسته باشیم.