• زندگی انسان نوروتیک را نیروهای مرموز و تاریک، نیروهایی که فرد هیچ کنترلی بر آنها ندارد، اداره میکنند. این نیروها در عقدهها ، احساسهای کمبینی ، وسواسها و اضطرابها ریشه دارد. بنا به گفته فروید انسان نوروتیک به اسب سواری شبیه است که خیال میکند هدایت اسب را بر عهده دارد، غافل از اینکه عنان خود او نیز در اختیار اسب بوده و به هر طرف که میخواهد او را با خود میبرد.
• انسان نوروتیک همیشه قربانی تعارضهای درونی خود است. برای روشن شدن مطلب، میتوانیم به دستآوردهای مکتب روانکاوی اشاره کنیم که بین نیروهای غریزی (نهاد) و نیروهای اخلاقی (من برتر) تعارضهایی وجود داشته باشد، اختلالهای رفتاری بوجود خواهد آمد.
• فرد نوروتیک در اضطراب دائمی به سر میبرد، اضطرابی که گاهی مبهم و گاهی بسیار وحشتناک است.
• شخص نوروتیک، اغلب در موقعیتهای قبلی خود تثبیت شده است و توانایی رها شدن از آنها را ندارد. مثلا زن نوروتیک در برابر شوهر خود ، همان عکسالعملهایی را نشان میدهد که در برابر پدر خود نشان میداد و کل زندگی یک مرد نوروتیک را عقدههای دوران کودکی تحتالشعاع قرار میدهد.
• فرد نوروتیک نمیتواند با واقعیت و با اجتماع خود سازگار شود، او با این که ممکن است با هوش باشد، اما به شیوه انعطاف ناپذیری عمل میکند (فرارها ، ترسها ، حملهها…)
بررسی علل عدم تعادلهای دوران کودکی از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا همین عدم تعادلهاست که نوروزهای شدید دوران بزرگسالی را پایهریزی میکند. هر اندازه عدم تعادلهای کودکی زودتر آشکار شود، تشخیص و مداوای آنها در بسیاری از موارد آسانتر خواهد بود. عدم تعارضهای کودکی هم نشانههای روانی و هم نشانه جسمی دارند.
از نظر روانی، کودکی مبتلا بر نوروز به جای اینکه تحرک و بیثباتی سن خود را نشان دهد. بسیار خشک و انعطافناپذیری رفتار میکند، او لجباز و پرتوقع است، به صورت پرخاشگر نافرمانی میکند و به شیوه غیرطبیعی با محیط خود به مخالفت بر میخیزد. قهر میکند و دروغ میگوید کودک نوروتیک تنبل، بیش از حد کمرو و کاملا هیجانی است.
نشانههای جسمی نوروزهای کودکی، به صورت شب ادراری، لکنت زبان، تیک تجلی میکند. نوروزهای کودکی ، در محیط خانواده بهتر از محیطهای دیگر شناخته میشود. کودکان نوروتیکی، در ارتباط با دیگران، مناسبترین جنبه رفتار خود را نشان میدهند و نامناسبترین جنبه شآن را برای خانواده نگه میدارند. آیا خانواده علت آن است؟ آیا کودک زمینه قبلی دارد؟
آیا کودک قبلی برای مبتلا شدن به نوروز داشته باشد. برای پدر و مادر بسیار دشوار خواهد بود که بتواند در جهت بهبود او قدم مؤثری بردارند. عدم تعادل پدر و مادر نیز میتواند دلیل نوروتیک بودن کودک باشد و این مورد زیاد اتفاق میافتد. گاهی هم عدم آشنایی مربیان با اصول تعلیم و تربیت میتواند موجبات عدم تعادل روانی کودک را فراهم آورد.
ریشه نوروزهای کودکی معمولا عمق زیادی ندارند. بنابراین اگر خود والدین توانایی درمان اینگونه نوروزها را نداشته باشند، چند نشست با روانشناس کافی خواهد بود تا این ریشهها کاملا قطع شود. آزمونهای زیادی تهیه شده که میتوان از آنها استفاده کرد. همچنین میتوان از خیمه شب بازی و نقاشی نیز برای درمان نوروز کودکی استفاده کرد.
به کمک آنها کودک تمایلات ناآگاه یا سرکوب شده خود را فرافکنی میکند. در نقاشیهای کودکان، نشانههایی وجود دارد که از طریق آنها میتوان به عمق احساسهای کودکان پیبرد، مطالعه بیشتر کودک، توصیه به والدین برای انجام دادن بعضی کارها، مشورتهای طولانی با والدین، اولیا مدرسه و … قدمهای بعدی روانشناس میباشد.
در بزرگسالان نیز نوروزها معمولا ماهیت عاطفی دارند. حالت یک بزرگسال نوروتیک مثل این است که قسمتی از شخصیت او میگوید بلی و قسمتی دیگر میگوید خیر. صفات مشترک نوروزهای بزرگسالی عبارتند از نیازهای عاطفی، نارضایتی جنسی، تمایلات جنسی متضاد با اعتقادات خود و… اضطراب رایجترین و آشکارترین نشانه نوروزهاست.