یکی از انواع افسردگیها و ناراحتیهایی که زنان تجربه میکنند مربوط به شرایط فیزیولوژیک و جسمانی آنهاست. ویژگی اصلی این اختلال نشانههایی مانند خلق افسرده بارز، اضطراب آشکار، نا استواری عاطفی و کاهش علاقه به فعالیتهای روزمره است. برای اینکه بتوان این اختلال را تشخیص داد باید حداقل پنج نشانه در خلال هفته آخر پیش از قاعدگی ظاهر شود:
* احساس غمگینی، ناامیدی یا حقارت
* احساس تنش، اضطراب یا بیقراری
* نااستواری آشکار خلقی همراه با گریه کردن زیاد
* تحریکپذیری پایدار، خشم و افزایش تعارضهای بین فردی
* کاهش علاقه به فعالیتهای معمول که ممکن است با کنارهگیری از روابط اجتماعی همراه باشد.
* اشکال در تمرکز
* احساس خستگی، خواب آلودگی یا فقدان انرژی
* تغییرات آشکار در اشتها که ممکن است با زیاد خوردن یا تمایل شدید به غذاهای خاص همراه باشد.
* پرخوابی یا بی خوابی
* احساس ذهنی از پا افتادن یا غیرقابل کنترل بودن
* نشانههای جسمانی مانند حساسیت غیرطبیعی یا ورم پستان، سردرد یا احساس تورم یا افزایش وزن همراه با تنگ شدن لباس، کفش یا انگشتر
* درد مفصل یا عضله
گاهی این نشانهها ممکن است با افکار خودکشی نیز همراه شوند. نکته قابل توجه این است که زنان قبل از قاعدگی ممکن است دچار این حالت و علائم شوند، اما این علائم باید در طول یکسال ظاهر شده باشند و با یکبار تجربه نمیتوان فرد را مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی دانست. این علائم معمولا در آغاز مرحله تخمکگذاری، فروکش و پس از پایان قاعدگی کاملا از بین میروند.
باید در نظر داشته باشیم که مشکلات زناشویی یا شغلی طولانی مدت را با این نوع اختلال اشتباه نگیریم. پژوهشها نشان میدهد که 75 درصد زنان تغییرات پیش قاعدگی جزئی را تجربه میکنند، اما حدود 5 درصد مبتلا به این اختلال هستند و معمولا از اوایل تا اواسط دهه سی سالگی رخ داده و شدت مییابد. آنچه باعث میشود تا وجود این اختلال آشکارتر شود اثراتی است که در روابط بین فردی و اجتماعی و عملکرد شغلی و تحصیلی او میگذارد و گاهی ممکن است که از سوی دیگران مورد درک واقع نشده و در نتیجه شدت ناراحتی فرد افزایش یابد.
برای برخورد کردن با این اختلال لازم است تا هم مداخلات دارویی صورت گیرد و هم در سیستم خانواده درمانی آموزشهای حمایتی داده شود. با توجه به اینکه تغییرات فیزیولوژیک، عامل ایجاد این حالت هستند، بنابراین لازم است تا فرد به دلیل داشتن علائم این اختلال مورد تحقیر و سرزنش قرار نگیرد. همچنین با توجه به اینکه حوادث روزمره زندگی و تنشها میتواند عاملی برای تشدید اضطراب و خلق افسرده فرد شود، بنابراین استفاده از راهکارهای درمانی برای اختلالات خلقی نیز توصیه میشود. در درمان این نوع اختلال لازم است تا از شناخت درمانی هم برای خود فرد و هم خانواده و اطرافیان او استفاده شود.